• امروز : یکشنبه - ۲۶ اسفند - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 16 March - 2025
17
مردی شبیه هیچ کس

نقدی بر مستند عین صاد

  • کد خبر : 687
  • 15 شهریور 1401 - 17:30
نقدی بر مستند عین صاد
مثل همه کسانی که علی صفایی را دیده اند یا حداقل نامش را شنیده اند ، علاقه مند بودم ببینم این مستند چه ویژگی خاص و نامکشوفی را از علی صفایی رو میکند

مستند «عین صاد»به کارگردانی محمد دریایی برای اولین بار در تیرماه ۱۴۰۱ از شبکه دو و بازپخش آن در شهریور ماه ۱۴۰۱ از شبکه افق ،در مدت زمان ۵۰ دقیقه پخش گردید .

اما بعد از سالهاحساسیت ، احتیاط و سکوت درباره اش ، این مستند نه تنها نتوانست چیزی از غربت او کم کند که بر حجم و عمق آن فزود ،
و سوالات بیشماری را در ذهن ها رویاند .
مثل همه کسانی که علی صفایی را دیده اند یا حداقل نامش را شنیده اند ، علاقه مند بودم ببینم این مستند چه ویژگی خاص و نامکشوفی را از علی صفایی رو میکند ،
از همان اول ، ریتم مستند یکنواخت و فاقد فرازو فرود بود و اما هرچه به پایان نزدیکتر میشد ، ناامیدانه تر ولی همچنان منتظر آن اتفاق به تماشا نشستم .
مستند تمام شد و من با خودم می اندیشیدم که این فیلم واقعا چه چیزی بیشتر از آنچه که در فضای مجازی گفته شده بود را نشانمان داد !؟
برای ما که میشناختیمش هیچ ، و برای آنها هم که نمیشناختنش هم ، تقریبا هیچ .
میگویم هیچ و این هیچ را به زبان خودش میگویم
و به قول خودش این مستند چه عشق و عطشی  را در دلها ریخت  !!
چه شوقی را برانگیخت !!

نمیدانم کل مستند چند دقیقه بوده و یا چند دقیقه اجازه پخش یافته است .
از جمله سوالات فنی که در ذهنم متولد شد اینکه :
این مستند چند روز ، پیش تولید داشته !؟
چقدر کار تحقیقاتی روی آن انجام شده !؟
آیا بین روایت ها اهم و مهم صورت گرفته !؟
چند دقیقه تولید محتوا شده و چند دقیقه به نمایش رسیده است !؟
آیا مستند در مرحله تدوین با تقطیع و یا حذف نیز روبرو شده است !؟
اگر این مستند ، قسمت ۲ و ۳ و ۴ نیز میداشت ،  باز تا حدودی میشد از نقاط ضعف و فقر محتوایی اش چشم پوشید .

از بحث فنی که بگذریم ،
باید پرسید از آن همه مطلب ، چرا اینها !؟
چرا تکرار مکررات !
مصاحبه با عبدالعلی بازرگان و عبدلکریم سروش پیشکش ،
ای کاش موسی از ناگفته هایش از پدر میگفت ، از همانها که در هیچ جمعی نگفته ، از همانها که وقتی یادش میاید ، رنگ روشن صورتش ، سرخ میشود و اشک ها به سرعت میدوند پشت پلک هایش .
چه خوب بود لاجوردی بجای نقل قول از این آن ، از شبی در مشهد میگفت که پسر یکی از زُوار به علت بیماری ، روی پله های مسافرخانه دستشویی کرده بود ،
آنهم نه شماره یک ، که شماره دو .
علیزاده باید از اندرزگو میگفت ،
از ساواک میگفت ،
از تعجب و تحیر چشمان تیمسار ربیعی ، از حال و هوای دفتر فرمانده کل هوانیروز شاهنشاهی .
مجید پورطباطبایی باید از فلسفه و چرایی صدور مجوز فیلم پری داریوش مهرجویی میگفت .
باید نادر را میاوردید جلوی دوربین مینشاندید تا از حال و هوای جنازه شیخ در سردخانه حرف بزند ، از تحیر و سوالات بیشمار دکتر پزشکی قانونی بگوید .
باید علاء را میاوردید و از او میپرسیدید تو که ضد دین و ضد آخوند بودی و از شهر قم هم متنفر ، و اینقدر هوای تیپ و موهایت را داشتی ، چه شد که دست از همه شستی ، موهایت را از ته زدی و سر از یک زیر زمین کوچک در قم و درس طلبگی درآوردی !!
فروغی را میاوردید تا عملی نشان دهد چگونه شیخ از عمامه اش به عنوان سیم بکسل وسیله نقلیه در راه مانده استفاده میکرد و از عبایش به عنوان زیرانداز برای دیگران .امیر غنوی باید از کَل کَل های مباحثاتی اش با شیخ میگفت .
یکی باید میامد و میگفت استاد محمد تقی شریعتی ، چگونه از بستر عزای دکتر علی شریعتی برخاست .
در این همه گفتگو ،
نامه نهضت آزادی کجا قرار داشت !
جای خالی شهید بهشتی لمس میشد  .
نگرانی های مصباح یزدی برای شیخ چرا از یاد رفت !
کسی پاسخ نگفت چرا سهیل محمودی تربیت دینی‌اش را مدیون صفایی می‌داند !
اصلا خود سهیل محمودی کجا بود !؟
جای حرفهای علیرضا داوود نژاد و قصه شمال ،سنتور، نقد فیلم و رازی که شیخ برایش گشود و وجودش را به آتش کشید ، چقدر خالی بود .
مگر میر کریمی در قید حیات نبود که از او به یک نقل قول ساده بسنده شد !!
اصلا کسی لیست اتهامات صفایی را میداند !؟
حقیقت این است که
علی صفایی سانسور نشده بود ، حداقل در دهه ۶۰ و ۷۰ .
او بایکوت شده بود .
میدانی تفاوت بایکوت و سانسور چیست !؟
میدانی چگونه بایکوت میکنند !؟
بایکوت یعنی راه تنفس اجتماعی را بستن
جوری که نفس هایت به شماره بیفتد .
سانسور رنج دارد ،
اما بایکوت رنج و درد را توامان دارد  .
یعنی زیر چرخ ماشینت روغن بریزند و تو هرچه گاز بدهی چرخ هایت روی هوا بچرخند .
یعنی بلندگو بگذارند و ایجاد سروصدا کنند تا حرفهایت را کسی نشود .
آنقدر بی پولت کنند که حتی کرایه تاکسی هم نداشته باشی ،
نه ، بالاتر از این، آنقدر بی پولت کنند که بجای غذا ، نان و پیاز بخوری .
در سانسور ، در مجامع علمی ، عمومی ، و اجتماعی و در سطح رسانه ها ، حرفی از تو به میان نمیاورند .
اما در بایکوت ، هستی ولی نباید ببینندت ، باید خودشان را به ندیدن بزنند ، نباید سراغت بیایند ، طردت میکنند ، رابطه با تورا آنقدر هزینه مند میکنند ، که حتی فکر دیدنت را نکنند .

باید X را میاوردید تا بگوید چرا وقتی شیخ را در کوچه میدید ، راهش را کج میکرد تا با او برخورد نکند ، مگر دیدن او چه ایرادی داشت !
باید Y میاوردید تا بگوید چرا وقتی شیخ احوالش را میپرسید ، سریع دست خود را از دستش میکشید و با سردی از او جدا میشد تا مبادا کسی بگوید با عین صاد رفیق است .

آری ای برادر ؛ این ها روایت اصلی عین صاد است .

سخن پایانی را بگذار با خودت بگویم :
علی ،
قبول که ما همه
در نهایت ِ خودخواهی ،
تو را فقط برای خودمان میخاستیم ،
اما خودخواهی های ما
کِی میتوانست مقابل عزم رفتنت ، تاب آورد !!
شاید بی مهری بنظر بیاید ،
اما انگشت شمار از خیل آنهایی که تورا دوست داشتند
و تو را برای خودت میخواستند و نه برای خودشان ،
از خبر فوت تو خوشحال (!؟) نه ، اما شاید ناراحت هم نشدند .
آخر همه ، می دیدیم شوق تو را به مرگ .
از حرفهایت ، نه تمنا ، که التماس رفتن میچکید .
مگر نه اینکه این آخری ها میگفتی دیگر چای هم نمیچسبد !
مگر نه اینکه چمدان هایت را بسته بودی و در جاده ابدیت ، به دنبال اتوبوس پر از مسافر مرگ میدویدی تا شاید دل شوفر اتوبوس به رحم آید و شاید مابین آنهمه شلوغی ، حتی اگر شده توی بوفه ، برایت جایی دست وپا کند !
غزالی بودی تیز پای ،
که میخواستند پایت ببندند و در حصاری نامرئی و به جغرافیای کوچکی ، محصورت کنند .
اما روحت آنقدر بزرگ شده بود و دلت آنقدر لطیف ، که در این فضای محدود تن و پوست نمیگنجید .
این درست که ما
شوق تو را برای رفتن
برای رسیدن ،
نادیده می انگاشتیم ،
اما چه کسی بود که نداند ،
دست و پا زدنت را
تقلا کردن هایت را
شمارش نفس هایت را
که فقط حضور مرگ ، اندکی آرامشان میشد .

لینک کوتاه : https://jahanshargh.ir/?p=687
<div id="div_eRasanehTrustseal_88739"></div> <script src="https://trustseal.e-rasaneh.ir/trustseal.js"></script> <script>eRasaneh_Trustseal(88739, false);</script>  

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱
  1. عالی بود

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.